... دل بستم.
سلام درخشان ترین ستاره !مهربانترین نفس! شیرینترین عسل! بهترین پسر ! مامان فدای همه مهربونیات.فدای همه حرکات شیرینت.الهی دورت بگردم که اینقدر مهربون و شیرینی.دو روز پیش موقع عصر داشتی با بچه های همسایه توی حیاط بازی میکردی.(اینجا هر 4 واحد یک حیاط مشترک دارن.)یه دفعه اومدی در رو که نیمه باز گذاشته بودم باز کردی و گفتی مامان خیلی دوست دارم.بعد هم رفتی بازیت رو ادامه دادی.منم اومدم حسابی فشارت دادم و بوسیدمت.خانم همسایه (خاله مریم)هم که توی حیاط بود اساسی دلش آب افتاد و گفت کم کاری کردی.من بودم خورده بودمش. هر چند که این کار تو و ابراز محبتت روزی چند بار اتفاق میفته ولی با ...
نویسنده :
مامان
18:58